کانتيلون (۱۷۵۵) که ابداع کننده واژه کارآفريني است، کارآفرين را فردي ريسک پذير مي داند که کالا را با قيمت معلوم خريداري مي کند و با قيمت نامعلوم مي فروشد. جين بپنتيست سي کارآفرين را هماهنگ کننده و ترکيب کننده عوامل توليد مي داند اما ويژگي خاصي را براي او در نظر نمي گيرد.
با شنيدن اين کلمه معمولا واژههاي ديگري نيز به ذهن افراد خطور ميکند. واژههايي نظير «خلاقيت»، «نوآوري»، «ايده بکر» و از اين دست مفاهيم که تا حدودي بيانگر حيطه فرايند کارآفريني هستند. در تعريف کارآفريني گفتهاند «فرايند خلاقيت و خلق چيزي نو که براي مردم ارزش داشته و بازار حاضر به هزينه کردن براي آن باشد.»، «توانايي ايجاد و ساخت يک ديدگاه از هيچ که اساسا يک عمل خلاقانه انساني است»، «توانايي شناخت بازار، تشخيص فرصتها و تبديل آنها به ايدههاي عملي قابل فروش» و تعاريف ديگري که نقطه اشتراک همه آنها را ميتوان ظاهر جذاب آنها دانست ...
واقعيت اين است که کارآفريني (به خصوص در کشور ما) در وراي اين تعاريف زيبا و جذاب، مخاطراتي هم دارد که کمتر به آنها پرداخته شده است. اين مخاطرات در اين تعريف بيشتر به ذهن متبادر مي شوند: «کارآفرين کسي است که متعهد مي شود مخاطره هاي يک فعاليت اقتصادي را سازماندهي، اداره و تقبل کند.» مخاطرات پيش روي کارآفرين زمينههاي مختلفي دارد که از آن جمله ميتوان به خطرات مالي، اجتماعي و حتي رواني اشاره کرد که فرد کارآفرين همه آنها را به جان مي خرد. جداي از مخاطراتي که کنترل و دفع آنها از دست کارآفرين خارج است، مشکلاتي نيز وجود دارد که به خود فرد بر ميگردد. کمبودهايي مثل کمبود منابع مالي، عدم دسترسي و يا دسترسي محدود به تخصصهاي جانبي مانند تخصصهاي مديريتي، مالي، حقوقي، بازاريابي و... مسائلي هستند که اغلب کارآفرينان، به خصوص مخترعان و فارغالتحصيلان رشتههاي فني، با آنها دست و پنجه نرم ميکنند.
نوآوري يا بهبود؟
در راهاندازي شرکتهاي کوچک و جديد، غالبا دو رويکرد وجود دارد «با شنيدن اين کلمه معمولا واژههاي ديگري نيز به ذهن افراد خطور ميکند. واژههايي نظير «خلاقيت»، «نوآوري»، «ايده بکر» و از اين دست مفاهيم که تا حدودي بيانگر حيطه فرايند کارآفريني هستند. در تعريف کارآفريني گفتهاند «فرايند خلاقيت و خلق چيزي نو که براي مردم ارزش داشته و بازار حاضر به هزينه کردن براي آن باشد.»، «توانايي ايجاد و ساخت يک ديدگاه از هيچ که اساسا يک عمل خلاقانه انساني است»، «توانايي شناخت بازار، تشخيص فرصتها و تبديل آنها به ايدههاي عملي قابل فروش» و تعاريف ديگري که نقطه اشتراک همه آنها را ميتوان ظاهر جذاب آنها دانست ...
واقعيت اين است که کارآفريني (به خصوص در کشور ما) در وراي اين تعاريف زيبا و جذاب، مخاطراتي هم دارد که کمتر به آنها پرداخته شده است. اين مخاطرات در اين تعريف بيشتر به ذهن متبادر مي شوند: «کارآفرين کسي است که متعهد مي شود مخاطره هاي يک فعاليت اقتصادي را سازماندهي، اداره و تقبل کند.» مخاطرات پيش روي کارآفرين زمينههاي مختلفي دارد که از آن جمله ميتوان به خطرات مالي، اجتماعي و حتي رواني اشاره کرد که فرد کارآفرين همه آنها را به جان مي خرد. جداي از مخاطراتي که کنترل و دفع آنها از دست کارآفرين خارج است، مشکلاتي نيز وجود دارد که به خود فرد بر ميگردد. کمبودهايي مثل کمبود منابع مالي، عدم دسترسي و يا دسترسي محدود به تخصصهاي جانبي مانند تخصصهاي مديريتي، مالي، حقوقي، بازاريابي و... مسائلي هستند که اغلب کارآفرينان، به خصوص مخترعان و فارغالتحصيلان رشتههاي فني، با آنها دست و پنجه نرم ميکنند.
نوآوري يا بهبود؟
در راهاندازي شرکتهاي کوچک و جديد، غالبا دو رويکرد وجود دارد «نوآوري شجاعانه» و «بهبود وضع موجود». در رويکرد اول قرار است کاري انجام شود که در گذشته نبوده و قرار است اتفاق جديدي رخ دهد. مهمترين چالش اين رويکرد، وجود عوامل غيرقابل پيشبيني تاثيرگذار بر پروژه مي باشد. يعني تا محصول به طور کامل آماده نشده و روانه بازار نشود موفقيت يا شکست آن روشن نيست. اختراعات عموما از اين دسته پروژه ها محسوب مي شوند.
پروژههاي رويکرد دوم مربوط به ايدههايي مي شود که قبلا هم بوده ولي هدف کارآفرين انجام بهتر، سريعتر و يا ارزانتر آنهاست. در چنين مواردي، چون تاکيد روي نقاط ضعف رقباست، بايد سرعت انجام کار را بالا برد چرا که رقبا با مشاهده تحرکات جديد به خود آمده و چون زيرساختهاي اوليه را دارا ميباشند، ميتوانند سريعتر نقاط ضعف را رفع کنند. کارآفرين بايد در همين فاصله و قبل از اينکه اين اتفاق بيفتد، تيم خود را تشکيل داده، منابع مالي را تامين کرده، نام خود را جا انداخته و در نهايت جاي پاي خود را در بازار محکم کند.
Read more about کارآفريني، کارافريني، خلاقيت، نوآوري، بهيود، مخاطرات کسب و کار، entrepreneurship، نوآوري شجاعانه» و «بهبود وضع موجود». در رويکرد اول قرار است کاري انجام شود که در گذشته نبوده و قرار است اتفاق جديدي رخ دهد. مهمترين چالش اين رويکرد، وجود عوامل غيرقابل پيشبيني تاثيرگذار بر پروژه مي باشد. يعني تا محصول به طور کامل آماده نشده و روانه بازار نشود موفقيت يا شکست آن روشن نيست. اختراعات عموما از اين دسته پروژه ها محسوب مي شوند.
پروژههاي رويکرد دوم مربوط به ايدههايي مي شود که قبلا هم بوده ولي هدف کارآفرين انجام بهتر، سريعتر و يا ارزانتر آنهاست. در چنين مواردي، چون تاکيد روي نقاط ضعف رقباست، بايد سرعت انجام کار را بالا برد چرا که رقبا با مشاهده تحرکات جديد به خود آمده و چون زيرساختهاي اوليه را دارا ميباشند، ميتوانند سريعتر نقاط ضعف را رفع کنند. کارآفرين بايد در همين فاصله و قبل از اينکه اين اتفاق بيفتد، تيم خود را تشکيل داده، منابع مالي را تامين کرده، نام خود را جا انداخته و در نهايت جاي پاي خود را در بازار محکم کند.
کارآفريني، کارافريني، خلاقيت، نوآوري، بهيود، مخاطرات کسب و کار، entrepreneurship